کریم، متهم ردیف اول پرونده قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر، روز چهارشنبه ۲۷ دیماه در شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز در واکنش به سوالات قاضی و اتهامات نماینده دادستان، اعلام کرد که او قاتل کارگردان سرشناس ایرانی و همسرش نیست و اعترافهای قبلی در مراحل بازجویی، تحت فشار نیروهای پلیس و به صورت «اعتراف اجباری» از او اخذ شده است.
به گزارش شبکه شرق، او گفت: «اصلا قتل را قبول ندارم. در آن شهرک، چهار باغ دستم بود که باغ مهرجویی یکی از آنها بود. من زمان قتل در باغ فردی دیگر بودم. خواستم دوربینها را چک کنند تا این حرفم مشخص شود، اما این کار انجام نشد. سر کار بودم و داشتم کارگری میکردم که مرا گرفتند. من مرتکب قتل نشدم و به زور اعتراف کردم.»
او در پاسخ به سوال قاضی که پرسید: «وقتی دستگیر شدی چطور جزئیات را گفتی؟» اعلام کرد: «مامور پلیس جزئیات را به من گفت و تحت فشار بودم.»
قاضی سپس سوال کرد: «آیا بازپرس هم تو را تحت فشار گذاشت؟» متهم پاسخ داد: «نه بازپرس این کار را نکرد. مامور پلیس به من یاد داد چه بگویم.» کریم سپس خطاب به قاضی گفت: «تو درس خواندی و قاضی شدی. من درس نخواندم و کارگر شدم. من زن و بچه دارم، قتل نکردم.»
اما به گزارش شرق، در ادامه قاضی به متهم اصلی این پرونده جنجالی گفت: «همسایهها دیدهاند که تو آنجا بودی و خانم محمدیفر هم گفته بود از طرف یک نفر تهدید شده است» اما کریم جواب داد: «من دو سال در باغ آقای مهرجویی کارگری کردم. خودم شاهدانه میکاشتم و برمیداشتم. آقای مهرجویی یک روز قبل از قتل زنگ زد و گفت شاهدانهها رسیده و من به آنجا رفتم. روز بعد هم برای ادامه کار رفتم. زنگ در را زدم. از خانه سروصدا میآمد، ولی آقای مهرجویی گفت مهمان دارم، تو برو.»
در این بخش، قاضی خطاب به متهم گفت که اموال مسروقه کشف و اعتراف شده که قرار بوده است کریم طلاها و تلفن همراه را میان چهار نفر تقسیم کند و سپس به لباسهای متهم اصلی در زمان قتل اشاره کرد که متهم این موارد را تکذیب و تاکید کرد: «من اصلا سرقتی انجام ندادم. این لباسها را یک خانواده به من داد و روز قتل آقای مهرجویی تنم بود، اما مرتکب قتل نشدم.»
سپس قاضی پرسید: «از کجا میدانستی مهرجویی کشته شده است؟» و کریم پاسخ داد: «مامور پلیس به من یاد داد.»
متهم ردیف اول پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش در ادامه توضیح داد: «روز مواجهه حضوری، از پزشکی قانونی آمدند و از ما خون گرفتند تا با نمونه خون پیداشده مطابقت بدهند. آن روز داوود به من گفت عجب غلطی کردم این کار را کردم. به او گفتم تو آدم کشتی و مرا به اینجا کشاندی. اسکندر هم گفت خوب شد من بعد از قتل لباسهایم را شستم. اول فکر کردم آنها هم به زور این حرفها گفتند، اما حالا به نظرم آنها مرتکب قتل شدند و پای مرا وسط کشیدهاند.»
پیش از سخنان متهم ردیف اول و در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و کریم را به عنوان قاتل اصلی معرفی کرد. به گزارش شرق، در ادامه به دلیل حضور نداشتن اولیای دم داریوش مهرجویی در جلسه دادگاه، وکیل آنها در جایگاه قرار گرفت و برای هر چهار متهم درخواست قصاص کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او ایرادهایی را به جریان تحقیقات و کیفرخواست صادره وارد کرد و گفت: «در عکسهای صحنه جرم مشخص است که اطراف آقای مهرجویی خون ریخته شده، اما لباس او خونی نیست. چطور چنین اتفاقی رخ داده و لباس خونی نشده است؟ ضمن اینکه آقای مهرجویی لباس رسمی به تن داشت، درحالی که او هرگز در خانه اینطور لباس نمیپوشید و پوشش او نشان میهد منتظر مهمان بوده است. ضمن اینکه ما درخواست کرده بودیم دوربینهای مداربسته اطراف را بررسی کنند و فیلمها را به ما بدهند، اما این کار را انجام ندادند. همچنین خواسته بودیم تماسهای آخر داریوش مهرجویی بررسی شود و به ما بگویند آن شب منتظر چه کسانی بوده است؛ زیرا لباسهای رسمیاش نشان میدهد حتما منتظر فردی بود. ما وقتی به تلفنهای مهرجویی دسترسی پیدا کردیم، فهمیدیم همه شبکههای اجتماعیاش پاک شده و سوال این است که چرا این اتفاقی افتاده است!»
وکیل اولیای دم ادامه داد: «در کیفرخواست، فقط برای کریم اتهام مباشرت گرفته شده است. کیفرخواست باید تغییر بکند، چون یکی از متهمان در بازجوییها به میرویس گفته ضربات چاقو را او به گردن خانم مهرجویی زده و باید حداقل اتهام او معاونت در قتل در نظر شود. علاوه بر این، متهمان اعتراف کردند زمان قتل دستکش به دست داشتند و ماموران آگاهی هم به همین دلیل در صحنه جرم اثر انگشت پیدا نکردند، اما زمان درگیری یک دستکش پاره و قطرهخونی از متهم دیده شده که گفته شده این قطره خون با کریم مطابقت داشته است. همچنین گفته شد متهمان دستکشها را سوزاندند و چاقو را که آثار خون روی آن وجود داشت، دفن کرده بودند. حال سوال این است که وقتی متهمان دستکشها را سوزاندند، چرا چاقو را که آلت قتل است، از بین نبردند؟»
نماینده دادستان البرز در پاسخ به این سوالات و ابهامات، گفت: «دوربینها بررسی نشدند، چون متهمان گفتهاند از در اصلی شهرک وارد باغ نشدند، بلکه از دیوار پشتی خود را به ویلای آقای مهرجویی رساندند. متهمان فقیر بودند و بضاعت نداشتند. پس احساس کردند چاقوها گرانقیمتاند و میتوانند بعدا آنها را بردارند و استفاده کنند. به همین دلیل چاقوها را از بین نبردند. ضمن اینکه مامورن پلیس، تحقیقات را بهطور کامل دنبال کردند، ولی رد پای هیچ فرد دیگری در پرونده دیده نشده است. چون این متهمان اقرار به قتل کردند، ما وارد موضوعات دیگر نمیشویم و کیفرخواست بر اساس حدس و گمان نیست. ضمن اینکه ما ملزم نیستیم بررسی کنیم یک نفر در خانهاش میخواهد رکابی بپوشد یا کتشلوار.»
با وجود گذشت بیش از سه ماه از قتل داریوش مهرجویی و وحید محمدیفرد، بسیاری از ناظران سیاسی در ایران و کاربران فعال در شبکههای اجتماعی با استناد به برخی تناقضها در پرونده، به اظهارات مقامهای قضایی و نظامی به دیده تردید نگاه میکنند. اعلام این موضوع که دو تن از متهمان زیر سن قانونیاند، هم بیشازپیش این شبهه را تقویت کرد که آیا این نوجوانان توان ارتکاب چنین قتل فجیعی را داشتهاند؟ شباهت قتل این خانواده شناختهشده سینمای ایران با قتلهای زنجیرهای، بهویژه قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری در آذر ۱۳۷۷ سبب شد برخی اهالی فرهنگ و هنر درخواست کنند گروهی از فعالان حقوقی مستقل در جریان جزئیات روند این پرونده قرار بگیرند تا هرگونه شبهه درباره دخیل بودن آمران دیگر برطرف شود.